بیا خط بزن واژه انتظار رو از این قرن خسته که دستهای دنیا ، دخیل تمنا به پای تو بسته بیا حاجت جاده ها رو روا کن که آروم بگیرن ببین راهها قرنهاست بی تو بیراهه میرن ببین فصل دنیا شده بی رمق ، عین پاییز جهان بی تو درگیر یک سرنوشت غم انگیز ببین کوچه ها بی تو یک گوشه کز کردن انگار بیا تکسوار همیشه ، سقوط زمین رو نگهدار بیا ، بیا بیا تکسوار رهایی بیا بیا ، بیا بیا تکسوار رهایی بیا زمین پُر شه از تو ، پُر از روح پُر شور آواز قفس بشکنه ، آسمون پُر شه از حس پرواز تو سر می رسی با یه شمشیر از جنس خورشید که نورش بتابه به قلب جهان گرم و جاوید همه شهرها برق چشماتو آذین ببندند تو داری می آیی ، روی اسبها همه زین ببندند و دنیا تو آغوش گرم تو آروم بگیره عدالت رها شه ، نبینه تو ظلمت اسیره بیا ، بیا بیا تکسوار رهایی بیا بیا ، بیا بیا تکسوار رهایی بیا عزیز جمعه های دور، عزیز نور و انتظار به جاده ها بزن بیا ، به ابرها بزن ببار ببار تا طراوتت ، بشور از جهان غبار خزون کهنه زمین ، دوباره باز بشه بهار بیا که نور بودنت ، بتابه مثل آفتاب همیشه جهان تویی ، همیشه بر جهان بتاب بیا، بیا بیا تکسوار رهایی بیا بیا، بیا بیا تکسوار رهایی بیا